سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ شخصی پیمان زارعی



دلم تنگ است این شبها یقین دارم که میدانی


صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی


                 شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین


                 ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی


میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم


چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته میرانی


                تپش های دل خسته چه بی تاب و هراسانند


                به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی


دلم دریای خون است وپر از امواج بی ساحل


درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی


                هماره قلب بیمارم به یاد توشود روشن


                 چه فرقی می کند اما تو که این را نمی دانی


 


ارسال شده در توسط پیمان زارعی عمرآبادی
»» بابا سلام.با هم حرف بزنیم؟

 

بابا سلام.با هم حرف بزنیم؟

 




 











و اما .....




ارسال شده در توسط پیمان زارعی عمرآبادی
نمی دونم وقتی که میگن جوونای امروز و گذشته، آیا منظورشون از جوونای گذشته افراد پا به سن گذاشته ی امروز است؟ قبلاً پشت مینی بوسی خونده بودم که نوشته بود:

 

پیری آن نیست که بر سر بزند مویی سفید            هر جوانی که به دلش عشق نباشد، پیر است

نمی دونم چرا این روزا آدم بزرگ ها همش وقتی که صحبت از جوون و جوونی میشه، میگن:« جوون هم جوونای قدیم، این روزا بچه ها احترام سرشون نمیشه، بزرگ کوچیکی اصلاً براشون فرقی نمی کنه!» شاید حق با اونا باشه ، ما بد شدیم ، اما چرا اونا خودشونو مقصر بد بار اومدن ما نمی دونن؟ شاید چیزی تغییر نکرده. به قول سهراب که میگه:

« چشم هارا باید شست        جور دیگر باید دید»

نگاه ها عوض شده، نگرش ها، شاید اگر ما هم در سی یا شایدم دورتر، چهل سال پیش با اون امکانات کم، نبودن تلوزیون، دستگاه های پخش، ویدئو سی دی - وای تصورش هم می تونه سخت باشه- زندگی می کردیم، الان طرز تفکری مثل اونا داشتیم.

پدربزرگم می گفت: قدیما وقتی می رفتم مکتب فقط قرآن و دوسه تا کتاب شعر بهشون بیشتر یاد نمی دادند. اونم با کلی کتک و فلک و تنبیه! یا داداشم می گفت: وقتی دوره ی ابتدایی درس می خوند، هر روز معلم با یه چوب انار وارد کلاس می شد و موقع تعطیلی کلاس دست خالی از کلاس بیرون می اومد. می گفت: حتی بعضی وقتا بچه ها شبا کابوس معلماشونو می دیدن. اما امروزه شنیدن این خاطرات برای دانش آموزان باور کردنی نیست و گاهی شبیه یک دروغ، دروغی بزرگ.

آموزش با ظهور تکنولوژی های نوین روز به روز گسترده تر و فراگیر تر میشه. به طوری که این روزا کمتر مدرسه ای رو می تونیم پیدا کنیم که به سیستم های کامپیوتری و اینترنتی مجهز نباشه.

بنا به نوشته های فوق، می توان گفت: تفریحات وو آموزش ها در گذشته به علت کمبود امکانات، محدود و گاهی ناصحیح بوده و قدیمی ترها به همین دلایل نمی توانند جوانان و نوجوانان را درک کنند و این باعث ایجاد سوء تفاهم هایی می شود که گاهی از آنها می شنویم که می گویند:

«جوان هم جوانان قدیم...»

 


ارسال شده در توسط پیمان زارعی عمرآبادی