پيام دوستان
+
سن وبلاگم شده 18 سال
* راوندي *
ديروز 12:22 صبح
*ترخون بانو*
تبريک خان پارسي@};-
* راوندي *
180 سالگي ان شاالله خان @};- روي اين حساب شما به احتمال زياد در همايش بچه هاي پارسي شرکت داشتيد ؟ البته بنظرم يک بار ديگر هم از شما پرسيده باشم اما جوابي که داديد را يادم نيست :)
انديشه نگار
به سلامتي ان شاالله اما فکر ميکنم ده سالي نبوديد اينجا
* راوندي *
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} عليرضا خان هيجان زده که ميشن ياد اينجا مي افتند :) خبر ندارند که غيبت جزء سابقه حساب نميشه :D
+
عليرضا خان پارسي بلاگ
ببين اين بدترين برگشت تو به پارسي بلاگ بود
کشورت در جنگ است
صداي پدافند صداي هواپيما صداي گريه امانت را بريده
اخرين بار که آمده بودي سيد ابراهيم شهيد شده بود
قبل آن کرونا
قبل آن سردار دلها
پارسي بلاگي که حتي در سربازي تنهايش نگذاشتي
حتي ازدواج کردي
حتي باران آمد
باز اينجا بودي
اصلا مگر ميشد اينجا نيايي
کل ساختار ذهن و فکرت را اينجا ساخته
2-دست خط
04/4/5
جنگ هست از طيف نظامي خيالم راحت است، اما از لحاظ شناختي بهيچ عنوان
در مخيه ي آدم نميگنجد چرا به هراج گذاشتند خاک را براي چند مشت دلار
مگر خانواده سپاه و بسيج، ارتش دل ندارند
چرا همش بايد داغ ببينند
رهبر را تنها گذاشته رفتند اميران
رهبر مقدس من را
رهبري که 50 سال هست چفيه ش را بر نميدارد
دشمن ذليل را ميکوچانيم
دشمن احمق را سر جايش ميگذاريم
اما حيف هايمان هيچ وقت کهنه نميشود
+
و خداوند دراين بهار زيبا
بهترين نعمت بهشتي را تقديم کرد
ومن مادر شدم ...B-)
جوادتبريزي
04/3/16
*انديشه
03/10/2
در انتظار آفتاب
03/10/2
+
امان از خاطرات... خاطرات... خاطرات...
*ترخون بانو*
03/10/18
2-شکوفه ها
03/6/17
معمولا رمان هاي ابکي نميخوانم اعتقادم بر اين است انقدر فرصت خواندن کتابهاي خوب را در اين عصر درگيري براي بدست آوردن نان و مديريت خانه بسيار است که فرصت مطالعه محدود است.
خداوند اولين جمله اي که در غار حرا به رسول خداگفت اقراء يعني بخوان، خداوند اين قدر براي خواندن و نوشتن ارزش قائل شده که اولين سخن اش اقراء است پس برادر عزيز همانطور که خداوند گفته سرگذشت پيامبران و قصه هاي قرآن را بخوان انشالله اين راهي باشدکه به کمال برسي و خود شناسي خودت را کامل کني انسان اول اگر خودش را بشناسد مي تواند خداي خويش را بشناسد و شب ها در عالم خواب به مکاشفاتي دست پيدا کند
+
بار دگر مرا از خواب بيدار کن رئيس (جمهور)
يک هم که شد دل را تيمار کن رئيس
گو و بخند گو نيست اين ماجرا
دستم بگير و رد اين اخبار کن رئيس
تکيه بزن بر کرسي عدل علي
ابرار را نزد خود احضار کن رئيس
عذاب عزلت يک مرد را
با خنده اي اجبار کن رئيس
خرابات خيال خادمي خسته
به يک نقاره انکار کن رئيس
مادرم مُرد از بس خون گريست
خنده را بر او بي اختيار کن رئيس
در انتظار آفتاب
04/1/17